لا فتی الا علی
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد اشنا را
و گریه من هنگام تولد....اغاز قصه تنهاییم بود...
صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد اشنا را
تبادل لینک
هوشمند
برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان دلنوشته
های بیدل
و
آدرس
bidelgham.LXB.ir
لینک نمایید
سپس مشخصات
لینک خود را در
زیر نوشته . در
صورت وجود لینک
ما در سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.