دلـــــنوشتــه های بیـــــــدل

و گریه من هنگام تولد....اغاز قصه تنهاییم بود...

شب فاطمه

این مطلب رو با حدیثی از امام صادق شروع می کنم.

در حدیثی از ایشان که در تفسیر فرات آمده است چنین فرمود که:" کسی که فاطمه را آنگونه که هست درک کند حقیقت شب قدر را درک کرده است".

 

 

و از انجا که حقیقت شب قدر برای هیچکس قابل درک نیست پس درک شخصیت فاطمه برای هیچ کدام از ما مقدرو نیست و از همین رو نامش فاطمه است. اما با این حال باید از تلاش برای نزدیک شدن به شخصیت ان حضرت که خداوند فرمود فاطمه را از نور خود خلق کردم، دست بکشیم؟

مطمئنا این طور نیست و باید گفت:

آب دریا را اگر نتوان کشید/هم به قدر تشنگی باید چشید.

چشیدنی که گرفتارمان کرده.یا فاطمه امشب اخرین شب قدر بود و شاید اخرین شب قدر عمرم.دلم خیلی شکست از جفای این دنیا از حرف هایی که از کسانی میشنوم که اصلا انتظار شنیدنش رو نداشتم و حرفهایی از جنس اتش که نمی تونم بگم ولی داره جگرم رو میسوزونه. چه کنم که نه راه گفتن دارم و نه راه سکوت.

امشب برای همه دعا کردم برای مریضا برای پدرهایی که شرمنده خانواده شدن برای کسانی که قلبشون تو فشاره برای زندانیها، کسانی که بچه دار نمیشن. بعضی جوان ها مسئله کار و اشتغال و ازدواج دارن و بعضیا هم شکست خوردن.عاقبت بخیری همه شیعیان علی.

بیشتر از همه برای اونیکه فقط و فقط و فقط آرزوی کربلا تو دلش مونده و دیگه هیچی نمیخواد که امیدوارم بهش برسه.

و در اخر

اللهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمه الزهرا

[ پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:شب قدر,رمضان,فرج,کربلا,دلشکسته,فاطمه, ] [ 2:59 ] [ BIDEL ] [ ]