دلـــــنوشتــه های بیـــــــدل

و گریه من هنگام تولد....اغاز قصه تنهاییم بود...

غربت

سلام ....

میدونم من زیاد خوب نمی نویســم.

بعضــــیام بهم گفــــتن مزخرفه

خوب حتمــــا  مزخرفه

چون حال خودمـــــه....

هوای غربت خیلی سرده...

و تحمل این سرما سخـــت....

دلم تنگ شده برای یک خنـــــده..

خنـــــده ای که از ته دل باشه..

خستم از این که دهـــــنم رو بزور باز کنم

که بقیه ببیــــــنن من خوشــــحالم

از این خنده های تلـــــــخ...

خدا رو شکـــــر میکنم که هنوز یه دلگرمی واسم مونده

اونم روضــــــه های کوچه هست...

دردودل با مـــــادری که هنوز ندیدمش

هنوز چشم انتـــــــظارشم..

اسم ابی عبـــــدالله...

گودال...

زینبــــــــــ...

 

________________________

و سیعـــلمو الذین ظلــــموا ایّ منقلبٍ ینقــــلبون

[ چهار شنبه 30 مرداد 1392برچسب:زینب,ابی عبدالله,حشین,مادر,فاطمه,گریه,غربت, ] [ 15:8 ] [ BIDEL ] [ ]

تسلـــــــیت

انا لله و انا الیه راجعون

درگذشت مرحوم مغفور بزرگ خاندان 

کربلائی سلمان رجب پور 

را به بازماندگان آن مرحوم تسلیت عرض می کنیم

از خداوند بزرگ برای آن روح بزرگ علو درجات و برای 

بازماندگان از درگاه باری تعالی صبر و شکیبائی

مسئلت می نمایم.

از خداوند می خواهیم روح را با فاطمه زهرا محشور نماید.

 

ولنبلونکم بشیء من الخوف و

الجوع و نقص من الاموال

و الانفس والثمرات و بشّر الصابرین

_______________________

بیدل.نوه آن مرحوم

[ سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:فاطمه,ختم,تسلیت,بیدل, ] [ 14:56 ] [ BIDEL ] [ ]

 

 

[ یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:, ] [ 1:23 ] [ BIDEL ] [ ]

دلتــــــــنگی

زهرا جان...!

مادرجان...

بیا...

بیا و دست نوازش مادرانه ات را بر سرم بکش

دارو ندارم از این دنیا یک قلب شکسته است

با تنی زار و نحیف.........

فکری پریشان...

چشمانی همیشه خیس....

شده ام مرده ای که راه می رود...

گلایه ای از دنیا ندارم...

هرچند به زمین کوبیدن مرا می خواهد

اما مادری چون تودارم...

و دلی تنگ برای تو...

که از هرجا که گرفت....

همانند بچه ای نازک دل شکایتش را

برای تو می آورم.

و چه خوب شنونده ای هستی

برای حرف هایی که برای همه تکراری بود و هست

هنوز هم آن چادر خاکی پناه ما دلشکسته هاست.

ای مادر خوبیها دریاب که جز تو همدمی ندارم.

_________________

دلتنگم و دیدار تو درمان من است

 

[ شنبه 26 مرداد 1392برچسب:دلتنگی,مادر,زهرا,فاطمه,دنیا,دلشکسته,قلب,گریه, ] [ 16:20 ] [ BIDEL ] [ ]

درد دل امیرالمومنـــــــین با حضرت زهـــــــــرا

چه شبی است امشب خدایا!

این بنده تو هیچ گاه انقدر بیتاب نبوده است!

این دل و دست و پا هیچ گاه انقدر نلرزیده است...

این اشک انقدر مدام نباریده است...

چه کند علی........

با این همه تنهایی!!!

ای خدا.........

در سوگ پیام آور تو که سخت ترین مصیبت عالم بود

دلخوش به فاطمه بودم....

می گفتم گلی از این گلستان در این گلخانه هنوز

به یادگار مانده است.

اما اکنون چه بگویم...

این همه تنهایی را کجا ببرم...

این همه اندوه را با که قسمت کنم؟؟؟؟

فاطمه در این دنیا برای من حقیقت کوثر بود...

او با وجود تشنگی، گرسنگی،خستگی، جراحت، 

کسالت و خستگی به راستی معنا نداشت...

تکنون با رفتن او من خستگی های گذشته ام را

نیز بر دوش خود احساس می کنم.

چگونه من بدن نازنین این عزیز را شستشو کنم.

اگر تغسیل فاطمه به اشک چشم مجاز بود، 

آب را بر بدن او حرام می کردم.

حیف است این جسم آسمانی در خاک...

حیف است این پیکر ثریائی در ثری...

حیف است این وجود عرشی در فرش...

اما چه کنم این سنت دست و پاگیر زمین است.

و از تبعات زندگی خاکی....

ادامه دارد...........

_____________________________

 

 

اجرک الله یا امیرالمومنین

 

 

[ شنبه 26 مرداد 1392برچسب:درد دل,علی,فاطمه,زهرا,تنهایی,خاک,مصیبت,غسل,اشک, ] [ 14:59 ] [ BIDEL ] [ ]

حدیث نــــــــــور

از جابربن عبدالله انصاری صحابی پیغمبر (ص) منقول است که:

مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر و مستمند بود

پس از نماز عصر از رسول خدا (ص) طلب مساعدت و کمک نمود.

آن حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه(س)

که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول اکرم(ص) قرار داشت راهنمایی نمود.

ان شخص به همراه بلال به خدر خانه حضرت فاطمه(س) رفتند و بر اهل بیت

رسول خدا سلام کرد و عرض حال نمود. حضرت زهرا با این که سه روز بود خود

و همسر و پدرش در نهایت گرسنگی به سر می بردند، چون از حال فقیر آگاه شد 

گردنبندی را که فرزند حمزه دختر عموی آنحضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد 

آن بزرگوار یادگار ارزشمندی به حساب می آمد از گردن باز نمود و به اعرابی 

فرمود:این را بگیر و بفروش؛ امید است خداوند بهتر از آن را نصیب تو فرماید.

اعرابی گردنبند را گرفت و نزد رسول خدا بازگشت و شرح حال را گفت.

پیامبر از شنیدن ماجرا متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فروریخت.

و به حال اعرابی دعا فرمود.عمار یاسر از جای برخاست و اجازه گرفت

و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر اعرابی آن گردنبند را

از او خریداری نمود. پیامبر از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی و او در مقابل

اظهار شرمندگی و تشکر کرد. عمار گردنبند را گرفت و در پارچه یمانی پیچید

آنرا معطر کرده به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر آمد

و جریان را باز گفت.حضرت رسول غلام و گردنبند را به فاطمه(س) بخشید

غلام به خانه صدیقه اطهر آمد. زهرا سلام الله علیها گردنبند را گرفت و 

غلام را در راه خدا آزاد نمود. گویند غلام در این هنگام تبسم نمود.

هنگای که علت را جویا شدند گفت: چه گردنبند با برکتی بود

گرسنه ای را سیر کرد، برهنه ای را پوشانید،پیاده ای را صاحب مرکب، 

فقیری را بی نیاز و غلامی را آزاد کرد و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.

 

 

___________________

صلّی الله علیکِ ایّتها الصّدیقةُ الطّاهره

 

 

 

 

 

[ جمعه 25 مرداد 1392برچسب:فاطمه,زهرا,پیامبر,عمار,جابر,گردنبند,برکت, ] [ 22:19 ] [ BIDEL ] [ ]

درد و دل

آری اگر تو نبــــــــودی...

آهنگ کاروان هستــــی به گوش نمی رسید...

و قافـــــــله وجود به راه نمی افتاد!

اگر تو نبودی بهار سبز نمی شد.....

تابستان نمی رســـــــید...

پائیز زرد و زمستان پیر نمی گشت.

و اگر تو نمی آمدی ...!

غنچه های نشکفته داغ پژمردگی می دیدند....

و پرندگان نغمه شادی نمی سرودند.

دخترکان معصوم در بهار مظلومانه می مردند و 

در سردی آغوش خاک می آرمیدند.

خاک وجود ما با شبنم عشق تو گل شد....

و درخــت آفرینش به شوق تو گل کرد.

آمدی تا هستی یتیـــــــــــم نماند...

تا دست نوازش مادری مهربان را بر سرش احساس کند.

آمدی تا دردهای نهفته دل خویش را با تو بگوییم

واز ستم این چرخ جفاکار نزد تو شکوه کنیم

مگر طفل را جز آغوش مــــــادر پناهی هست؟

این چادر خاکیست که همیشه بی نوایان را پناه بوده

و آن دست ضرب دیده که ما را از گرداب های مهیب بیرون کشیده است.

 

 

________________________

السلام علیک یا قرة عین المصطفی

 

[ چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:مصطفی,مادر,سلام,حضرت زهرا,فاطمه,هستی,یتیم, ] [ 16:40 ] [ BIDEL ] [ ]

فشـــــــــــــار

واقعا روزا و شبای سختی رو دارم میگذرونم....

گیجی سردرد مداوم و نا امیدی...

ناامیدی ازینکه تصوراتم داره برعکس میشه...

نقشه هام بهم میریزه...

اگر تا الان خوشحال بودم که حرفام قانع کننده بود...

الان باید بپذیرم که مزخرف که بودن که هیچ...

حوصله سر می بردم و همش توهمات و دلخوشی های

خودم بودم.

نه اشتها دارم نه خواب نه حوصله خودمو....

این دنیا شده مثل قفس...

بدجور باهام درافتاده...

انگار هیچوقت نمی تونم باهاش کنار بیام.

انگار هیچکس نمی تونه تحملم کنه.

خیلی تلاش کردم عوضش کنم.

باور کنید همه تلاشمو کردم...

اما انگار فقط ازین دنیا داغ نصیب دل منه...

تنهایی این نیس که دور و برت خالی باشه

اینه که باشن همه حرفت رو کسی نفهمه

با هیشکی نتونی درد دل کنی...

اگرم حرف بزنی یا گوش ندن یا بگن

همه حرفات چرته.

واقعا هرچی که من میخوام مزخرفه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دیگه کم کم داره باورم میشه.

یا حضرت زهرا شما خودت می دونی من از این دنیا و 

آدماش دل بریدم.

خوب میدونی که باورت دارم و جز تو کسی رو ندارم.

هنوز هم منتظرم.....

 

 

________________________

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی

چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

_____________

به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم

همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی

_____________

چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی

چه شود که کام جوید ز لب تو کام جویی

 

 

[ یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:تنهایی,غم,فاطمه,زهرا,دنیا,قفس, ] [ 22:40 ] [ BIDEL ] [ ]

فاطــــــمه مقــــــــــدس

واژه مقدس و پر ارج "فاطمه" نخستین نام بلند آوازه

دخت پیامبر گرامی ماست.

حضرت امام جعفر صادق در این باره می فرمایند:

فاطمـــــه در پسشگاه خدا نام های بلند و برگزیده ای دارد

و از جمله انها فاطمه است.

پرسیدند فاطمه یعنی چه؟

فرمود: منظور این است که او از هر بدی،

شرارت و تاریکی جدا و دور است؛

و ذره  ای سیاهی و ظلمت در قاموس زندگی او راه ندارد.

واژه مقدس زهرا از دیگر نام های آن حضرت می باشد.

امام صادق در جواب این سوال که چرا ان حضرت زهرا 

نامیده شد، فرمود:

زیرا هنگامی که در محراب عبادتش می ایستاد،

نور وجودش آسمان ها را نورانی و روشن می ساخت

چنان که ستارگان زمین را روشن می سازد.

 

 

__________________________

تا که پرسیدم ز منطق عشق چیست

در جوابم این چنین گفت و گریست

لیلی و مجنون همه افسانه اند

عشق تفسیری ز زهرا و علیست

 

 

[ یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:فاطمه,زهرا,نور,پیامبر,علی,عشق, ] [ 3:24 ] [ BIDEL ] [ ]

سینـــــــــــــــــه سوخــــــــته

سلام آقا!

باز هم دل گرفتنه، خب دل کارش گرفتنه...

باز هم حرفایی که فقط تو میشنوی........

رو برنگردانی رویمان نشود درد دل کنیم.......

وقتی همه امید تویی، غم تویی، عشق تویی

پس به که بگویم این همه اتش را...

گرفته ها...............بدجور...

 

 

___________________________________

سحر جمعه شده حال پریشان دارم

سینه ای سوخته از آتش هجران دارم

ذکر این الحسن و این حسین ها تاکی؟

از غم دوری تو ناله فراوان دارم

بوی پیراهنتان هم به مشامم نرسید

همه شب تا به سحر چشم به کنعان دارم

چقدر حوصله آقا به خدا پیر شدم

در سرم موی سپید و تن لرزان دارم

بی جهت نیست ندیدم رخ زیبای تو را

چون که در دل هوس و لذت و عصیان دارم

با همه تیرگی باطن و امواج گناه

نکشم دست ز دامان تو تا جان دارم

همه ی چشم امیدم به عنایات شماست

با همه لکه عصیان که به دامان دارم

در دلم ارزوی دیدن یک لحظه تو را 

در کنار حرم شاه خراسان دارم

روز و شب من زغم کرب وبلا گریانم

در دلم ماتم سالار شهیدان دارم

[ شنبه 19 مرداد 1392برچسب:صاحب الزمان,امام حسین,کربلا,سالار,شهیدان,دلتنگی,غم, ] [ 15:22 ] [ BIDEL ] [ ]

صلوات بر فاطمه

حضرت زهرا(س) می فرمایند:

"بر رسول خدا وارد شدم آن حضرت به من

فرمود: ای فاطمه هر که بر تو صلوات فرستد،

خداوند او را بیامرزد و به من در هر جای

بهشت باشم ملحق گرداند"[1].

___________________________

[1].بهجه. ج 1.ص 287

 

 

رب صل علی فاطمة و ابیها و بعلها

و بنیها و سر المستودع فیها

[ جمعه 18 مرداد 1392برچسب:صلوات,فاطمه,زهرا,پیامبر,بهشت,حدیث, ] [ 14:19 ] [ BIDEL ] [ ]

وداع..........

الان صبح روزه عیده.....

الان از نماز برگشتیم....

با یه حالت عجیب....

مردم خوشحال از رسیدن عید بهم تبریک میگن...

اما دلتنگی رمضان....

سحر، افطار، شب های قدر. باید وداع کنیم.

رمضان چقدر مبارک بودی

باتو مسجدهامون چراغش روشن شد...

یتیم و فقیر از تو بی بهره نموندن...

ای ماهی که طراط مستقیم با تو هموار تر بود

حالا که رفتی نزد خدا شفاعت کن برامون...

خیری نصیبم بشه که بازم شب های قدرو درک کنم.

بازم سحرهارو ببینم.....و روشنای افطار......

حالا که سفرت رو جمع کردی و رفتی، دلتنگمون کردی...!

گفتم وداع ناخدآگاه یاد یه وداع افتادم

یه وداع آتشین،سخت و جگرسوز....

یادمه که واسمون میخوندن....

آمد مقابل خیمه ها با تن خسته و زار و نحیف

یا زینب یا ام کلثوم یا سکینه یا رباب علیکن منی السلام.....

یعنی عزیزان من وقت خداحافظی رسیده بیاید آقاتون رو ببینید

و آه زینب زینب زینب چه بر تو گذشت و چه آتشی بر جگرت افتاد

امان از ان دل پر درد امان از آن لحظه استیصال....

 

 

عشق تو هست آتش و نیزار زینب است

[ جمعه 18 مرداد 1392برچسب:عشق,رمضان,عید,زینب,حسین,وداع,افطار,سحر, ] [ 9:27 ] [ BIDEL ] [ ]

عید 2

سلام به همه..............

خب امشب رو هممون قطعا میدونیم که شب عیده.

از قدیما یه بیت شعر هست که تو روزای عید فطر می خونن:

عید رمضان امد و ماه رمضان رفت

صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

قبلا فکر می کردم ای بابا کیه که واسش حیف باشه.

همه خوشحالن که ماه رمضون تموم شده

کیه که حسرت بخوره...

اما اینو جدی بگم خودم الان شدیدا حسرت میخورم

ای خدا مهمانی تموم شد

و مهمونی تو عجیب بود.............خیلی عجیب

انگار هیچ وقت انقدر راحت نبودم

وبعد از این راحتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

به قول یکی......نچچچچچچچ

 

 

و شروع دلتنگی من..............

رب ارزقنا حلاوة لیلة القدربحق الزهرا

[ پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:عید,دلتنگی,زهرا,رمضان,فطر, ] [ 18:10 ] [ BIDEL ] [ ]

گفتن ندارد......

گفتن ندارد............

کوچه شلوغ و جای یک سوزن ندارد..

نامرد مردم.....

حق علی و فاطمه خوردن ندارد....

مادر به خود گفت....

شاید کسی کاری به کار زن ندارد.

من از نبی ام ...

حتما کسی کاری به کار من ندارد..

افتادن زن....

در پیش چشم دیگران دیدن ندارد..

برخیز مادر ...

زینب پناهی غیر این دامن ندارد....

 

 

 

وقتی حسینت.....

در لحظه ی گودال پیراهن ندارد

 

 

 

[ چهار شنبه 16 مرداد 1392برچسب:علی,فاطمه,حسین,زینب,کوچه,گودال,پیراهن,شلوغ,پناه, ] [ 21:43 ] [ BIDEL ] [ ]

صدای پای عید

صدای پای عید می آید و دل مومن بر سر این دورهی مانده، بلاتکلیف است!

از امدن این عید زیبا دلشاد باشد یا از رفتن آن ماه پربرکت محزون؟

عید فطر پاک ترین و عید ترین عید هاست

چرا که پاداش یک ماه شستشوی جان در نهر رمضان است

پایان رمضان نیست بلکه بر امدن انسانی نو از خاکسترهای وجودی الوده است

که همچون ققنوس سر بر می آورد و بال گشوده در

آسمان رحمت و مغفرت به پرواز در می آید.

آری رمضان کوره ایست که هر کس به وسع خویش در آن پخته می شود

و گاه.......................... می سوزد.و آنکه سوخت برنده است.

پس این فرخنده روز بر همه مبارک باد.

 

ان تدخلنی فی کل خیر ادخلت فیه محمد و آل محمد بحق محمد و آل محمد

صلواتک علیه و علیهم

[ چهار شنبه 16 مرداد 1392برچسب:عید,فطر,محمد,رمضان,مومن, ] [ 18:56 ] [ BIDEL ] [ ]

عید

میگن عید نزدیکه، عید فطر 

شبای عید همه خوشحالن و دور همدیگه جمع میشن.

خدایا بحق فاطمه تو این روزای مبارک

دیگه کسی با شکم گرسنه نخوابه تن همه سالم باشه

آقامون ازمون راضی باشه

 

و دلی گرفته و غمگین نباشه....................

[ چهار شنبه 16 مرداد 1392برچسب:عید,فاطمه, ] [ 8:55 ] [ BIDEL ] [ ]

سلام

اللهم صل علی فاطمة

و ابیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع

فیها بعدد ما احاط به علمک

[ چهار شنبه 16 مرداد 1392برچسب:فاطمه, ] [ 8:50 ] [ BIDEL ] [ ]

تنهاترین

این جماعت از کار دنیا فقط گریستن را آموخته اند واین شهر فقط تماشا را.

آن لحظه که صدایشان کردی بی پاسخت گذاشتند و حالا که خود خاموش شده ای 

برایت سینه زنان آه و ناله سر می دهند.

این است که قلب را می سوزاند و جگر را آتش می زند.

علی به ابوذر فرمود برو با صدای بلند اعلام کن:

تشییع جنازه فاطمه زهرا به تاخیر افتاده به خانه هایشان برگردند.

متفرق شدند!بهتر! جماعت بوقلمون صفت هر چه نباشند بهتر است.

مدینه در سکوت فرو رفت و کودکان یتیم علی در خویش...

زینب.....................................

چاره ای جز صبر نیست که اینان وارثان غم غربت تواند یا علی!

 

 

و حالا علی تنهاترین شد

 

[ سه شنبه 15 مرداد 1392برچسب:تشییع,تنها,فاطمه,علی,زینب,یتیم,غم,غربت, ] [ 18:46 ] [ BIDEL ] [ ]

دستبوس فاطمه

چشم خشک از چشم های تر خجالت می کشد

چشمه وقتی خشک شد دیگر خجالت می کشد

سوختن در شعله دل کمتر از پرواز نیست

هر که اینجا نیست خاکستر خجالت می کشد

طفل بازیگوش را شرمی نباشد از کسی

بیستر با دیدن مادر خجالت می کشد

آنچه مادر می کشد دردش به دختر می رسد

گر بیفتد مادری دختر خجالت می کشد

تا عروج فاطمه جبریل را هم راه نیست

در مسیر عرش بال و پر خجالت می کشد

حتم دارم که قیامت هم از او شرمنده است

با ورود فاطمه محشر خجالت می کشد

دست این از دست ان و دست ان از دست این

آه...دارد همسر از همسر خجالت می کشد

 

 

 

روز محشر که بیاید کار دست فاطمست

مرتضی می ایستد و زهرا شفاعت می کند

[ سه شنبه 15 مرداد 1392برچسب:فاطمه,مادر,جبریل,علی,همسر,قیامت, ] [ 4:8 ] [ BIDEL ] [ ]

چراغ خانه

خادمت جبریل شد بال و پری پیدا کند

خاک پایت شد ملک تاج سری پیدا کند

مصطفی از اولش هم در پی دختر نبود

بلکه بابای تو شد تا مادری پیدا کند

آن همه معراج رفتن علتش یک سیب بود

با همان تثبیت شد پیغمبری پیدا کند

بعد تو پیغمبری هم جمع شد اصلا چه کس

می تواند در کنار تو سری پیدا کند

در همین سجاده هم در مسند الله باش

فاطمه، باید خدا هم مظهری پیدا کند

مرتضی با آن مقامش تازه گردنبند توست[1]

تا که هم تو هم خودش یک زیوری پیدا کند

بیشتر دنبال کسب فیض از قرب تو بود

نه که با وصلت بخواهد همسری پیدا کند

بی گمان محشر خودش اهل شفاعت می شود

هر که از تو رشته های معجری پیدا کند

از مباهات خدا پیداست که امکان نداشت

از نماز تو نماز بهتری پیدا کند

هر که از باب العطایت وارد جنت نشد

از محالات است باب دیگری پیدا کند

[1]. اشاره به این روایت که وقتی آدم همراه جبرئیل وارد یکی از جنت ها شد مشاهده کرد زنی نشسته تسبیح خدا می گوید،تاجی بر سر یک گردنبند و دو گوشواره به گوش دارد. آدم سوال کرد این کیست. گفت حقیقت خلقت.این تاج پیغمبر آخرالزمان این گردنبند شوهرش علی و دو گوشواره هم حسن و حسین هستند.

 

 

تو دعا کن تا بیاید مهدیت با ذوالفقار

قبر پنهان گل نیلوفری پیدا کند

[ دو شنبه 14 مرداد 1392برچسب:مهدی,فاطمه,مصطفی,جنت,جبرئیل, ] [ 2:4 ] [ BIDEL ] [ ]

وداع

سلام دوستان عزیز

خواستم به اطلاع برسونم این وبلاگ احتمالا تا دو روز آینده حذف بشه

خلاصه حلالمون کنید........

[ یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:وداع,حلال, ] [ 10:20 ] [ BIDEL ] [ ]

روضه زهرا........

از علامه سید باقر فرزند آیت الله حجت سید محمد هندی نقل شده که حضرت ولی عصر(عج) را در شب عید غدیر در خواب به حالت افسرده و غمگین مشاهده کرد. پرسید آقای من چه شده که شما را امروز غمگین و افسرده می بینم؟ با این که مردم از عید غدیر خوشحال و مسرورند؟

آن حضرت فرمود در یاد و غم و اندوه مادرم می باشم. سپس فرمود:

لا ترانی اتخذت لا و علاها/ بعد بیت الحزان بیت سرور

سوگند به شرف مقام ان حضرت، مرا نخواهی دید که پس از بیت الاحزان خانه خوش بگیرم.

پس از ان که سید از خواب بیدار شد، قصیده ای در حالات غدیر و ستم هایی که پس از رحلت حضرت رسول بر حضرت زهرا وارد شد سرود و بیتی را که نیز ان حضرت سروده بود در ان گنجاند.قصیده او موجود و مشهود می باشد و مطلعش این است:

کل غدر و قول افک و زور/ هو فرع من حجد نص الغدیر

هر نیرنگ و تهمت و ناروا فرعی از انکار نص صریح غدیر است[1].

[1].فاطمة الزهرا، بهجت قلب المصطفی، ترجمه افتخارزاده ص 826.

منبع: کتاب آتش در حرم.

 

 

 

عشق یعنی عشق ناب فاطمه

بیت الاحزان خراب فاطمه

[ یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:عشق,صاحب الزمان,روضه,زهرا,فاطمه,بیت الاحزان,سید, ] [ 3:57 ] [ BIDEL ] [ ]

بی هوا.........

سلام.........

بعضیا میان تو وبلاگشون حرف دلشون رو میگن

بعضیا درد دل....

بعضیام دنبال کارای متفاوت برا جلب نظرن

عده ای میان تا خودشون رو خالی کنن و ارامش بگیرن

تا داغشون رو به بقیه نشون بدن...

و خیلی هدف های دیگه

خلاصه هر کی هرچی که دلش میخواد دلش.................

اما من بیدلم...

بگذارید از فاطمه بگم کسی که راه و رسم عشقبازی رو به ما اموخت

سه ماه با درد شدید خودش پشت در رفت تا درو برا شوهرش باز کنه

سه ماه صورتش رو پوشوند و رو گرفت...........

شب های دردناک اما با سکوت ....

نگاه های زیر چشمی بچه ها............زینب!

بازی های ساختگی دو برادر....

داغ دل حسن از ماجرای کوچه........................

 

 

اگه اون روز، روز پرسوز، یکمی بودم بزرگتر

توی کوچه، می شدم من، سپر تن تو مادر

میمیرم روزی هزار بار، وقتی یادم میاد ای یار

بی هوا زد تورو دشمن، با صورت رفتی تو .......

 

 

 

 

[ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:بیدل,فاطمه,حسن,زینب,بی هوا,کوچه, ] [ 21:25 ] [ BIDEL ] [ ]

دلگرمی

همه دلخوشیم به این حدیثه که امام صادق فرمود:" اگر می خواهید بدانید محبت ما در دل کسی هست یا نه به صورتش نگاه کنید و سه بار صدا بزنید حسین اگر اشک از چشمانش جاری شد از ماست"

البته متن دقیقش نیست ولی با همین مضمون. اگر اینم یک محک باشه خدا رو شکر که با موفقیت میگذرونم هم چنین وقتی نام فاطمه بیاد.

شبای خیلی سختی در پیش دارم و محتاج نوازش مادرانه ات یا زهرا

 

 

حسین من بیا و این دل شکسته را بخر

حسین من مسافر جامانده را با خود ببر

[ شنبه 12 مرداد 1392برچسب:امام حسین,حضرت زهرا,دلشکسته,محبت, ] [ 1:31 ] [ BIDEL ] [ ]

............

مهتاب!

ای مونس عاشقان...

روشنایی آسمان دل من اه مهتا...................................ب

ای چراغ آسمان

و ای روشنی بخش جان

ماهم کو؟؟؟گریه 

 

 

 

انا لله و انا الیه راجعون

[ جمعه 11 مرداد 1392برچسب:الله,مرگ,مهتاب,اسمان,غم, ] [ 9:53 ] [ BIDEL ] [ ]

سخته

احساس سوختن به تماشا نمی شود

اتش بگیر تا که بدانی چه می کشم

 

[ جمعه 11 مرداد 1392برچسب:هیچ, ] [ 4:1 ] [ BIDEL ] [ ]

شکستم

امشب خیلی شب سختی هست برای من دوباره شکستم خورد شدم له شدم. و هیچکس نیست بگه چته همه میگن اروم باش خوب باش ادا در نیار هیچکس بهم نمیگه چیکار کنم تا اروم شی.لحظه لحظش داره زجرم میده.دلم داره منفجر میشه

امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء

 

 

 

ای خدا بازم تنهایی

گریه

[ جمعه 11 مرداد 1392برچسب:, ] [ 3:23 ] [ BIDEL ] [ ]

شب فاطمه

این مطلب رو با حدیثی از امام صادق شروع می کنم.

در حدیثی از ایشان که در تفسیر فرات آمده است چنین فرمود که:" کسی که فاطمه را آنگونه که هست درک کند حقیقت شب قدر را درک کرده است".

 

 

و از انجا که حقیقت شب قدر برای هیچکس قابل درک نیست پس درک شخصیت فاطمه برای هیچ کدام از ما مقدرو نیست و از همین رو نامش فاطمه است. اما با این حال باید از تلاش برای نزدیک شدن به شخصیت ان حضرت که خداوند فرمود فاطمه را از نور خود خلق کردم، دست بکشیم؟

مطمئنا این طور نیست و باید گفت:

آب دریا را اگر نتوان کشید/هم به قدر تشنگی باید چشید.

چشیدنی که گرفتارمان کرده.یا فاطمه امشب اخرین شب قدر بود و شاید اخرین شب قدر عمرم.دلم خیلی شکست از جفای این دنیا از حرف هایی که از کسانی میشنوم که اصلا انتظار شنیدنش رو نداشتم و حرفهایی از جنس اتش که نمی تونم بگم ولی داره جگرم رو میسوزونه. چه کنم که نه راه گفتن دارم و نه راه سکوت.

امشب برای همه دعا کردم برای مریضا برای پدرهایی که شرمنده خانواده شدن برای کسانی که قلبشون تو فشاره برای زندانیها، کسانی که بچه دار نمیشن. بعضی جوان ها مسئله کار و اشتغال و ازدواج دارن و بعضیا هم شکست خوردن.عاقبت بخیری همه شیعیان علی.

بیشتر از همه برای اونیکه فقط و فقط و فقط آرزوی کربلا تو دلش مونده و دیگه هیچی نمیخواد که امیدوارم بهش برسه.

و در اخر

اللهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمه الزهرا

[ پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:شب قدر,رمضان,فرج,کربلا,دلشکسته,فاطمه, ] [ 2:59 ] [ BIDEL ] [ ]

تنها خداست!!!!!!!!!!

خب!

امشب حالم خوش نیست. احساس می کنم خیلی تنها شدم. سخته وقتی تمام محاسبات ادم میریزه بهم. وقتی ببینی اونطور که فکرشو میکردی نبوده تا حالا و اصل قضیه یجور دیگس. اما خب باید عادت کرد. باید ببینم اخرش این منم که کم میارم یا دنیا. دنیایی که پاشو کرده تو یه کفش که من همیشه باید با صورت زمین خورده باشمو بقیه از روم رد شن در حالی که خودم قصد بلند شدن دارم.

 

 

و اما از هرچه بگذریم سخن دوست خوش تر است.درسته که ماها غلطای زیادی می کنیم اما یچیزی واستون بگم که دلامون اروم بشه. وقتی یونس مرتکب اشتباه شد که میگن در واقع یک لحظه در ولایت ائمه علیهم السلام شک کرد مجازات شد به زندانی شدن در شکم ماهی و بعد از مدت طولانی خداوند خودش معلم یونس شد و گفت که به طریق خاصی اونو صدا بزنه تا بخشیده شه.

حالا منو شما که از پیغمبر خدا بالاتر نیستیم و اشتباهمونم در حد انکار ولایت نیست. شما رو نمیدونم اما برای من از روز روشن تره که خدا ولم نکرده و هنوز نظر رحمت داره از طرفی خدا دروغ نمی گوید اینو باور کنید.

اینو باور دارم که همیشه کوتاهی از منه و تقصیر خودم.

شماها بخدا بگید من کار خودمو کردم بقیش دست خودشه پس همه با هم از ته دل بگیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

اجعل عواقب امورنا خیرا بحق فاطمه

[ سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:فاطمه,تنهایی,یونسیه,ولایت,رحمت,خدا, ] [ 20:46 ] [ BIDEL ] [ ]

یاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا علی

و اما امشب گوش کن اسمان شور گرفته شور فاطمی.بانوی قد خمیده سیه پوش گردیده صیحه اش کهکشان را پر کرده دو دست عزا بر سر می زند. و این زینب است بی قرار در غم اولین شب غربت اولین لحظاتی که دیگر پدر نیست.دیگر شب ها قامتش را نخواهد دید عطر نفس هایش از کوفه که نه از جهان رخت بر بست.بحق بود که هاتف ندا داد پایه های عدالت فرو ریخت.دیگر یتیمان این شهر دست نوازشت را احساس نخواهند کرد........

کشتند مولا را

همسر زهرا را

[ دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:علی,زهرا,رمضان, ] [ 20:29 ] [ BIDEL ] [ ]

ام المصائب

 

 

زینب جان! ارام باش دلت درد دارد؟ میدانم که دختر چقدر به پدرش دل می بندد.غمگین نباش ببین هنوز حسن و حسین کنارت هستند، هنوز عباس داری. بی تابی نکن مگر نمی دانی که پدر بی قراریت را می بیند غمگین می شود. صبر داشته باش سر نوشت تو این بود که ام المصائب شوی.هنوز مانده باید تشتی از پاره های جگر را ببینی و تحمل کنی باید روی تپه بایستی و شاهد پرپرشدن برادر باشی باید تاب دیدن سرها روی نیزه را داشته باشی باید خطبه بخوانی بچه ها را ارام کنی باید سر را که در تشت طلا گذاشتند پاهایت یارای استادن داشته باشد تا با کلام علی کاخها ویران کنی.هنوز که اول راه است.

بعد از پرستاری مادر حالا پدر در بستر افتاده.خوب می دانم که کارت را بلدی.روزی باید هشتاد و چهار زن و بچه را پرستار باشی بی تابی نکن.

السلام علی قلب الزینب الصبور

 

[ دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:شب قدر,زینب, ] [ 3:1 ] [ BIDEL ] [ ]

وصال

و امشب اگر چه زینب دلی پر آشوب دارد اما شب وصال است، وصال دوباره علی و زهرا و رهایی از هزار نامردی و جفای این دنیا رهایی از قفس سخت نامردمی ها. پرواز به سوی معشوق ابدی.مگر نه این بود که زهرا وصیت فرمود یا علی خداوند مرا به ازدواج تو در اورد تا در دنیا و اخرت برای تو باشم.یتیمان کوفه خوشحال باشید که امشب پدرتان لبخند بر لبانش نشسته به دیدار زهرا می رود چه نسیم زیبایی می وزد وآسمان امشب علی چه زیبا و پرستاره است.و حالا اذان آخر.خداحافظ دنیا و سلام زهرای من....

فزت و رب الکعبه

[ یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:علی,زهرا,شب قدر, ] [ 2:42 ] [ BIDEL ] [ ]

الهی العفو بحق فاطمه الزهرا

 

خب حقیقت شب های قدر شناخت شخصیت حضرت زهراست و ما درس ولایت رو از مادرمون یاد گرفتیم.حالا اهای کسایی که درستون رو خوب یاد گرفتین سه شب قدر شروع شد همه که نه اما خیلی هاتون دل شکسته ای دارین کهاین شبا رو دست گرفتین.فقط حواستون به همین باشه که تو این شب ها پرونده ما زیر دست حضرت صاحب الزمان هست دیگه کافیه که بارتون رو ببندین و برا یکسال روزی خودتون رو بگیرین.باور کنید که خدا بخشنس باور کنید که ما صاحب داریم و باور کنید که غیر از ایشون هیچ کسی رو نداریم.

یا صاحب الزمان در این شبها زیارت مادر شمارو میخونم و برای راز سربه مهر دل امام حسن گریه می کنم وقتی نوبت من شد حرفی برای گفتن ندارم وقتی شما رو به کرامت میشناسم.برای مظلومیت علی گریه میکنم که روضه امیرالمومنین روضه کوچه هست.التماس دعا دارم از همه شما دل شکسته ها و خدانگهدار....

صلی الله علیک ایتها الصدیقه الشهیده فاطمه الزهرا زوجه امیرالمومنین علی ابن ابی طالب

[ شنبه 5 مرداد 1392برچسب:حضرت زهرا,رمضان,شب قدر,امام زمان, ] [ 21:19 ] [ BIDEL ] [ ]